به علی ! قبله خود را زتو پس می گیرم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1387/10/11
سنگ بر دار فلسطین!
شعری از زنده یاد احمد زارعی
تقدیم به انقلاب سنگ در فلسطین
باز در قبله ی آغاز کفن می روید |
ضربه بر کیست که خون از تن من می روید؟ |
دشت در دشت ز آیات خدا سرشارست |
یعنی از پیکر پاک شهدا سرشارست |
خفته و – در نظر باز – ز بیدارانند |
بی سرانند و سراسر همه سردارانند |
بشکند دست پلیدی که شکست این سر و دست |
ما ید واحده هستیم و نداریم شکست |
ما نمردیم و نمیریم که نامیراییم |
گسترش یافته ی آتش عاشوراییم |
هر کجا عشق بتابد وطن ما آنجاست |
هر کجا کشته ی عشقی است تن ما آنجاست |
سنگ بردار فلسطین! همه سنگ اندازند |
بانگ بردار برادر! همه بی آوازند |
چه کسی گفت که فریاد تو بی تأثیر است |
که ازل تا به ابد جلوه ی یک تکبیر است |
قلم خلق که با جوهر دین می سازد |
هر چه باطل به جهان نقش زمین می سازد |
گر بخواهند و نخواهند، ترا می خواهیم |
گر بیایند و نیایند ترا همراهیم |
ما که بی پا و سرانیم، جهانی دستیم |
ما زخود بی خبرانیم و، خدایی هستیم |
آتش این است که ماییم که سرتا پاییم |
زنده ماییم چو تابنده ی عاشوراییم |
جامه ها تیره ولی عشق در آن تابان است |
آستین پاره، ولی دست خدا در آن است |
بس کن ای خیره! ز فرزند پیمبر کشتن |
دست بردار ز نوباوه حیدر کشتن |
بوی خیبر ز پس کوه احد می آید |
رفته رفته است که اسلام به خود می آید |
سر من زخم تو از خیبر و خندق دارد |
تیغ خونریز تو برگردن ما حق دارد! |
چند قرن است به ما ضربه زنی ای ناپاک |
گرچه بر خاک بیفتیم، نیفتیم به خاک! |
نی ستانیم و ز آواز «بلی» سرشاریم |
ما و سازش؟ نه! که آهنگ خدا را داریم |
یا علی! قوت اخلاص در ین بازونه |
یا علی! زور یداللهی خود در او نه |
از کرانتا به کران لشکر حزب اللهی |
تیغهایی ز شهادت همه در خونخواهی |
سبز پوشان شگفتی ز شهادت زنده |
حالشان گشته دگرگون و شده آینده |
تیغ عشاق بلندست و نیاید کوتاه |
راه ما همره زخم ست و ببریم این راه! |
تا سلاح علوی در کف من می روید |
خود به خود بر کفن دشت بدن می روید! |
این زره نیست که کردید به تن این کفن است |
باز هم مرحبتان زیر سم اسب من است |
آب خورده ست ز خونهای شما شمشیرم |
به علی! قبله ی خود را ز شما می گیرم |